سعدی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 548

1. دانی چه گفت مرا آن بلبل سحری

2. تو خود چه آدمیی کز عشق بی‌خبری

3. اشتر به شعر عرب در حالتست و طرب

4. گر ذوق نیست تو را کژطبع جانوری

5. من هرگز از تو نظر با خویشتن نکنم

6. بیننده تن ندهد هرگز به بی بصری

7. از بس که در نظرم خوب آمدی صنما

8. هر جا که می‌نگرم گویی که در نظری

9. دیگر نگه نکنم بالای سرو چمن

10. دیگر صفت نکنم رفتار کبک دری

11. کبک این چنین نرود سرو این چنین نچمد

12. طاووس را نرسد پیش تو جلوه گری

13. هر گه که می‌گذری من در تو می‌نگرم

14. کز حسن قامت خود با کس نمی‌نگری

15. از بس که فتنه شوم بر رفتنت نه عجب

16. بر خویشتن تو ز ما صد بار فتنه‌تری

17. باری به حکم کرم بر حال ما بنگر

18. کافتد که بار دگر بر خاک ما گذری

19. سعدی به جور و جفا مهر از تو برنکند

20. من خاک پای توام ور خون من بخوری


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* اولین گام ار سمند عقل را پی می‌کنی
* وادی بی منتهای عشق را طی می‌کنی
شعر کامل
فروغی بسطامی
* صبر کن بر سخن سردش زیرا کان دیو
* نیست آگاه هنوز، ای پسر از نرخ پیاز
شعر کامل
ناصرخسرو
* یک دسته گل کو اگر آن باغ بدیدیت
* یک گوهر جان کو اگر از بحر خدایید
شعر کامل
مولوی