سعدی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 55

1. مجنون عشق را دگر امروز حالتست

2. کاسلام دین لیلی و دیگر ضلالتست

3. فرهاد را از آن چه که شیرینترش کند

4. این را شکیب نیست گر آن را ملالتست

5. عذرا که نانوشته بخواند حدیث عشق

6. داند که آب دیده وامق رسالتست

7. مطرب همین طریق غزل گو نگاه دار

8. کاین ره که برگرفت به جایی دلالتست

9. ای مدعی که می‌گذری بر کنار آب

10. ما را که غرقه‌ایم ندانی چه حالتست

11. زین در کجا رویم که ما را به خاک او

12. و او را به خون ما که بریزد حوالتست

13. گر سر قدم نمی‌کنمش پیش اهل دل

14. سر بر نمی‌کنم که مقام خجالتست

15. جز یاد دوست هر چه کنی عمر ضایعست

16. جز سر عشق هر چه بگویی بطالتست

17. ما را دگر معامله با هیچ کس نماند

18. بیعی که بی حضور تو کردم اقالتست

19. از هر جفات بوی وفایی همی‌دهد

20. در هر تعنتیت هزار استمالتست

21. سعدی بشوی لوح دل از نقش غیر او

22. علمی که ره به حق ننماید جهالتست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گفتی ز خاک بیشترند اهل عشق من
* از خاک بیشتر نه که از خاک کمتریم
شعر کامل
سعدی
* فریدون به داد و به تخت و کلاه
* همی داشتی راستی را نگاه
شعر کامل
فردوسی
* از مردم بداصل نخیزد هنر نیک
* کافور نخیزد ز درختان سپیدار
شعر کامل
منوچهری