سعدی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 558

1. هر نوبتم که در نظر ای ماه بگذری

2. بار دوم ز بار نخستین نکوتری

3. انصاف می‌دهم که لطیفان و دلبران

4. بسیار دیده‌ام نه بدین لطف و دلبری

5. زنار بود هر چه همه عمر داشتم

6. الا کمر که پیش تو بستم به چاکری

7. از شرم چون تو آدمیان در میان خلق

8. انصاف می‌دهد که نهان می‌شود پری

9. شمشیر اختیار تو را سر نهاده‌ام

10. دانم که گر تنم بکشی جان بپروری

11. جز صورتت در آینه کس را نمی‌رسد

12. با صورت بدیع تو کردن برابری

13. ای مدعی گر آن چه مرا شد تو را شود

14. بر حال من ببخشی و حالت بیاوری

15. صید اوفتاد و پای مسافر به گل بماند

16. هیچ افتدت که بر سر افتاده بگذری

17. صبری که بود مایه سعدی دگر نماند

18. سختی مکن که کیسه بپرداخت مشتری


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* تا چه در گوش درختان گفت باد صبحدم
* کز طرب شد پایکوبان سرو دست افشان چنار
شعر کامل
صائب تبریزی
* دلا نزد کسی بنشین که او از دل خبر دارد
* به زیر آن درختی رو که او گل‌های تر دارد
شعر کامل
مولوی
* اگرچه عارض جانان سرشک و روی من دارد
* یکی چون شاخ آذرگون یکی چون برگ نیلوفر
شعر کامل
امیر معزی