سعدی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 571

1. تو اگر به حسن دعوی بکنی گواه داری

2. که جمال سرو بستان و کمال ماه داری

3. در کس نمی‌گشایم که به خاطرم درآید

4. تو به اندرون جان آی که جایگاه داری

5. ملکی مهی ندانم به چه کنیتت بخوانم

6. به کدام جنس گویم که تو اشتباه داری

7. بر کس نمی‌توانم به شکایت از تو رفتن

8. که قبول و قوتت هست و جمال و جاه داری

9. گل بوستان رویت چو شقایقست لیکن

10. چه کنم به سرخ رویی که دلی سیاه داری

11. چه خطای بنده دیدی که خلاف عهد کردی

12. مگر آن که ما ضعیفیم و تو دستگاه داری

13. نه کمال حسن باشد ترشی و روی شیرین

14. همه بد مکن که مردم همه نیکخواه داری

15. تو جفا کنی و صولت دگران دعای دولت

16. چه کنند از این لطافت که تو پادشاه داری

17. به یکی لطیفه گفتی ببرم هزار دل را

18. نه چنان لطیف باشد که دلی نگاه داری

19. به خدای اگر چو سعدی برود دلت به راهی

20. همه شب چنو نخسبی و نظر به راه داری


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بر جهان تکیه مکن ور قدحی می داری
* شادی زهره جبینان خور و نازک بدنان
شعر کامل
حافظ
* گرفتم که خود هستی از عیب پاک
* تعنت مکن بر من عیب‌ناک
شعر کامل
سعدی
* به خاک پای عزیزت که عهد نشکستم
* ز من بریدی و با هیچ کس نپیوستم
شعر کامل
سعدی