سعدی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 99

1. صبح می‌خندد و من گریه کنان از غم دوست

2. ای دم صبح چه داری خبر از مقدم دوست

3. بر خودم گریه همی‌آید و بر خنده تو

4. تا تبسم چه کنی بی‌خبر از مبسم دوست

5. ای نسیم سحر از من به دلارام بگوی

6. که کسی جز تو ندانم که بود محرم دوست

7. گو کم یار برای دل اغیار مگیر

8. دشمن این نیک پسندد که تو گیری کم دوست

9. تو که با جانب خصمت به ارادت نظرست

10. به که ضایع نگذاری طرف معظم دوست

11. من نه آنم که عدو گفت تو خود دانی نیک

12. که ندارد دل دشمن خبر از عالم دوست

13. نی نی ای باد مرو حال من خسته مگوی

14. تا غباری ننشیند به دل خرم دوست

15. هر کسی را غم خویشست و دل سعدی را

16. همه وقتی غم آن تا چه کند با غم دوست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* نظر چگونه بدوزم؟ که بهر دیدن دوست
* ز خاک من همه نرگس دمد به جای گیاه
شعر کامل
رودکی
* ای بی‌رخ تو چو لاله‌زارم دیده
* گرینده چو ابر نوبهارم دیده
شعر کامل
سعدی
* شمع عالم بود لطف چاره گر
* شمع را پروانه کردی عاقبت
شعر کامل
مولوی