سعدی_گلستانباب دوم - در اخلاق درويشان (فهرست)

حکایت (2)

درویشی را دیدم که سر بر آستان کعبه همی مالید و میگفت: یا غفور یا رحیم تو دانی که از ظلوم و جهول چه آید

1. عذر تقصیر خدمت آوردم

2. که ندارم به طاعت استظهار

3. عاصیان از گناه توبه کنند

4. عارفان از عبادت استغفار

عابدان جزای طاعت خواهند و بازرگانان بهای بضاعت. من بنده امید آورده ام نه طاعت، و بدریوزه آمده ام نه بتجارت. اصنع بی ما انت اهله

5. گر کشی ور جرم بخشی روی و سر بر آستانم

6. بنده را فرمان نباشد هر چه فرمائی برآنم

7. بر در کعبه سائلی دیدم

8. که همی گفت و میگرستی خوش

9. مینگویم که طاعتم بپذیر

10. قلم عفو بر گناهم کش


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* به بیداری نمی آید زشوخی بر زمین پایش
* مگر مشاطه در خواب آن پریرورا حنا بندد
شعر کامل
صائب تبریزی
* ز مهربانی جانان طمع مبر حافظ
* که نقش جور و نشان ستم نخواهد ماند
شعر کامل
حافظ
* ز فکر تفرقه بازآی تا شوی مجموع
* به حکم آن که چو شد اهرمن سروش آمد
شعر کامل
حافظ