سعدی_گلستانباب چهارم - در فوائد خاموشي (فهرست)

حکایت (9)

در عقد بیع سرائی متردد بودم جهودی گفت: من از کدخدایان این محلتم وصف این خانه چنانکه هست از من پرس. بخر که هیچ عیبی ندارد. گفتم: بجز آنکه تو همسایه ای

1. خانه ای را که چون تو همسایه است

2. ده درم سیم کم عیار ارزد

3. لیکن امیدوار باید بود

4. که پس از مرگ تو هزار ارزد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* زیر چرخ نیلگون، چون پسته، آن هم زیر پوست
* با دل پرخون لب خندان ندارد هیچ کس
شعر کامل
صائب تبریزی
* حیله در شرع محبت بازی خود دادن است
* خون خصم خویش را پرویز نامردانه ریخت
شعر کامل
صائب تبریزی
* گل خیری چو بر اطراف گلستان گذرم
* نتواند که رخم بیند و صفرا نکند
شعر کامل
خواجوی کرمانی