شمارهٔ 40
1. در حدود ری یکی دیوانه بود
2. سال و مه کردی به کوه و دشت گشت
3. در بهار و دی به سالی یک دو بار
4. آمدی در قلب شهر از طرف دشت
5. گفت ای آنان که تان آماده بود
6. گاه قرب و بعد این زرینه طشت
7. توزی و کتان به گرما پنج و شش
8. قندز و قاقم به سرما هفت و هشت
9. گر شما را بانوایی بد چه شد؟
10. ور که ما را بینوایی بد چه گشت؟
11. راحت هستی و رنج نیستی
12. بر شما بگذشت و بر ما هم گذشت
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده