صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1103

1. باز از معموره دلها فغان برخاسته است

2. چشم مخمور که از خواب گران ساخته است؟

3. آنچه گرد عارض او می نماید نیست خط

4. فتنه ها از دامن آخر زمان برخاسته است

5. چون هدف، گردنکشان را می کشد در خاک و خون

6. این رگ ابری که از بحر کمان برخاسته است

7. همت ما نیست چون سرو و صنوبر خاکسار

8. این نهال از جویبار کهکشان برخاسته است

9. هست اگر آسایشی زیر فلک، در غفلت است

10. وای بر آن کس کز این خواب گران برخاسته است

11. بر زمین ناید ز شادی پایش از طبل رحیل

12. هر سبکسیری که پیش از کاروان برخاسته است

13. تا غزال چشم تو گردیده از می شیر گیر

14. موی بر تن شیر را از نیستان برخاسته است

15. صید ما افتادگان را حاجت تمهید نیست

16. تا توجه کرده ای، گرد از نشان برخاسته است

17. از ظهور عشق، عالم یک دل روشن شده است

18. احتیاج از رهبر و سنگ نشان برخاسته است

19. روز و شب چون خونیان دارم به زیر تیغ جای

20. تا مرا بند خموشی از زبان برخاسته است

21. گل تمام آغوش گردیده است، پنداری که باز

22. مرغ بی بال و پری از آشیان برخاسته است

23. از سبکروحان اثر در خاکدان دهر نیست

24. کاروان شبنم از ریگ روان برخاسته است

25. فارغ از اقبال و آسوده است از ادبار چرخ

26. هر که صائب از سر سود و زیان برخاسته است


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بهر شراب‌خوارهٔ بستان معرفت
* چشمت هزارباره ز بادام خوش‌تر است
شعر کامل
فروغی بسطامی
* ای خضر حلالت نکنم چشمه حیوان
* دانی که سکندر به چه محنت طلبیده‌ست
شعر کامل
سعدی
* افسر سلطان گل پیدا شد از طرف چمن
* مقدمش یا رب مبارک باد بر سرو و سمن
شعر کامل
حافظ