صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1117

1. نامه از قاصد دل مغرور ما نگرفته است

2. غیرت ما بوی یوسف از صبا نگرفته است

3. سرکشی از ترکتاز عشق بر ما تهمت است

4. گرد ما افتادگان هرگز هوا نگرفته است

5. با دل روشن زمین و آسمان غمخانه ای است

6. صورتی دارد جهان تا دل جلا نگرفته است

7. می رسد آخر به جایی گریه خونین ما

8. خون ناحق را کسی پا در حنا نگرفته است

9. روز ما را گر سیه کردند این مه طلعتان

10. دامن شب را کسی از دست ما نگرفته است

11. هر چه هر کس یافته است از دامن شب یافته است

12. دل عبث دامان آن زلف دو تا نگرفته است

13. آه را در سینه سوزان من آرام نیست

14. دود از آتش این چنین صائب هوا نگرفته است


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* هرگز وجود حاضر غایب شنیده‌ای
* من در میان جمع و دلم جای دیگرست
شعر کامل
سعدی
* از سر شمشیر و از نوک قلم زاید هنر،
* ای برادر، همچو نور از نار و نار از نارون
شعر کامل
ناصرخسرو
* سنگین نمی شود اینهمه خواب ستمگران
* می شد گر از شکستن دلها صدابلند
شعر کامل
صائب تبریزی