صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1197

1. دوستی با کورفهمان حجت نادیدگی است

2. وحشت از فهمیدگان برهان نافهمیدگی است

3. در بساط آفرینش مردمان چشم را

4. گر لباس فاخری باشد همین پوشیدگی است

5. دیده حق بین بود از هر دو عالم بی نیاز

6. ترک دنیا بهر عقبی کردن از نادیدگی است

7. می کند بر فربهی پهلوی لاغر اختیار

8. هر که داند رنج باریک مه از بالیدگی است

9. مردم سنجیده از میزان نمی دارند باک

10. خلق را اندیشه از محشر ز ناسنجیدگی است

11. گر ز ارباب کمالی سرمپیچ از پیچ و تاب

12. کز تمامی، سرنوشت نامه ها پیچیدگی است

13. دشمن غافل ز زیر پوست می آید برون

14. پای کاهل طینتان، سنگ ره خوابیدگی است

15. از شکفتن شد پریشان غنچه را اوراق دل

16. انتهای خنده بیجا ز هم پاشیدگی است

17. هست صائب هر کسی را حد خود دارالامان

18. پا ز حد خود برون ننهادن از فهمیدگی است


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* آفتاب آهسته بگذارد در این غمخانه پای
* تا مبادا چون حباب از هم بریزد خانه‌ام
شعر کامل
رهی معیری
* اگر پیل زوری وگر شیر چنگ
* به نزدیک من صلح بهتر که جنگ
شعر کامل
سعدی
* رسم عاشق کشی و شیوه شهرآشوبی
* جامه‌ای بود که بر قامت او دوخته بود
شعر کامل
حافظ