صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1233

1. تیغ بر خورشید خواباند خم ابروی دوست

2. در کمند آرد صبا را زلف عنبر بوی دوست

3. بس که با تردامنان زانو به زانو می کشید

4. زنگ بدنامی گرفت آیینه زانوی دوست

5. تا نهادم بر سر کویش قدم، رفتم ز دست

6. گرده بیهوشدارو بود خاک کوی دوست

7. همچو طفلی کز دبستان رخصت باغش دهند

8. می دهد هر قطره اشکم به جست و جوی دوست

9. رشته امید چندین مرغ دل را پاره کرد

10. دستبازی های گستاخ صبا با موی دوست

11. یک به یک پهلونشینان را به خاک و خون نشاند

12. برنمی آید کسی با تیغ یک پهلوی دوست

13. شوق هر شب کعبه را صائب به آن تمکین که هست

14. در لباس شبروان آرد به طوف کوی دوست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* یار آن بود که صبر کند بر جفای یار
* ترک رضای خویش کند در رضای یار
شعر کامل
سعدی
* گلش یکسر به رنگ ارغوان بود
* ولیکن با نشاط زعفران بود
شعر کامل
وحشی بافقی
* معشوق تو همسایه و دیوار به دیوار
* در بادیه سرگشته شما در چه هوایید
شعر کامل
مولوی