صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 139

1. چون ز دنیا نعمت الوان هوس باشد مرا؟

2. خون دل چندان نمی یابم که بس باشد مرا

3. مد آهم، سرکشی با خویشتن آورده ام

4. نیستم آتش که رعنایی ز خس باشد مرا

5. از دل صد پاره، گر صد سال در این خاکدان

6. زنده مانم، پاره ای هر سال بس باشد مرا

7. تا نیاساید نفس از رفتن و باز آمدن

8. رفتن و باز آمدن در هر نفس باشد مرا

9. ترک افغان می کنم، تا چند در این کاروان

10. چون جرس فریاد بی فریادرس باشد مرا؟

11. گر چه عمری شد ز مردم خویش را دزدیده ام

12. در سر هر کوچه ای چندین عسس باشد مرا

13. گر ز دل بیرون دهم خاری که دارم در جگر

14. آشیان آماده در کنج قفس باشد مرا

15. زنده می دارم به هر نوعی که باشد خویش را

16. گر چو آتش از جهان یک مشت خس باشد مرا

17. باد صائب دعوی آزادگی بر من حرام

18. گر به جز ترک هوس در دل هوس باشد مرا


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* خالی از ذکر تو عضوی چه حکایت باشد
* سر مویی به غلط در همه اندامم نیست
شعر کامل
سعدی
* ز دور یاسمنت سبزه سر نکرده هنوز
* بنفشه از سمنت سربدر نکرده هنوز
شعر کامل
محتشم کاشانی
* چو نرکس تا به کی ساغر پرستی
* قدح در دست و سر در خواب مستی؟
شعر کامل
سلمان ساوجی