صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1402

1. دوش مجلس از زبان شکوه ام در می گرفت

2. کاش این شمع پریشان را کسی سر می گرفت

3. کوه تمکین و سبکساری کنون هم پله اند

4. رفت آن موسم که بحر عشق لنگر می گرفت

5. دیده ابلیس اگر می داشت نور معرفت

6. خاک را از چهره چون خورشید در زر می گرفت

7. آن که می زد از نصیحت آب بر آتش مر

8. کاش اول پرده از رخسار او برمی گرفت

9. چشم خود را داده بود از آب حیوان خضر آب

10. تا غرور آیینه از دست سکندر می گرفت

11. با ضعیفان سختگیریهای چرخ امروز نیست

12. دایم این بیدادگر نخجیر لاغر می گرفت

13. شرم اگر بیرون در می بود و می در اندرون

14. صحبت ما و تو امشب رنگ دیگر می گرفت

15. صائب از بزمی که من افسرده بیرون آمدم

16. پنبه مینا ز روی گرم می در می گرفت


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* نشسته‌ام به سر راه آرزو عمری
* که ابروی تو نشاند به زیر شمشیرم
شعر کامل
فروغی بسطامی
* اگر چه خواب یوسف رابه بند انداخت ،درآخر
* همان ازمحنت زندان برون آوردتعبیرش
شعر کامل
صائب تبریزی
* برای خاطر غیرم به صد جفا کشتی
* ببین برای که ای بی‌وفا کرا کشتی
شعر کامل
محتشم کاشانی