صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1410

1. دست بر هر چه فشاندم به رگ جان آویخت

2. دامن از هر چه کشیدم به گریبان آویخت

3. دامن گرمروان شعله بی زنهارست

4. چون مرا خار غم عشق به دامان آویخت؟

5. دست در دامن هر خار زند غرقه بحر

6. چه عجب گر ز نظر اشک به مژگان آویخت

7. گفتم از وادی غفلت قدمی بردارم

8. کوهم از پای گرانخواب به دامان آویخت

9. می رساند به لب چاه زنخدان خود را

10. هر که در دامن آن زلف پریشان آویخت

11. رنج غربت نکشد هر که درین فصل بهار

12. قفس بلبل ما را به گلستان آویخت

13. پرده ای بود که بر دامن محمل افکند

14. خون مجنون که به دامان بیابان آویخت

15. کشتی نوح درین بحر بود کام نهنگ

16. جان کسی برد که در دامن طوفان آویخت

17. این نه ابرست، که دود دل مرغان چمن

18. پرده آه به سیمای گلستان آویخت

19. تا نظر بر لب میگون تو افتاد مرا

20. همچو اخگر به کباب دل سوزان آویخت

21. با ادب باش که از دیده صاحب نظران

22. عشق در هر گذر آیینه رخشان آویخت

23. چه عجب صائب اگر خون چکد از منقارش

24. نغمه سنجی که به یک پای ز بستان آویخت


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* رابطه با یکدگر، بسته چو شیر و شکر
* دیدۂ گریان من، پستۀ خندان او
شعر کامل
حزین لاهیجی
* تا صاحب فرزند نگردی، نتوان یافت
* در عالم ایجاد، حقوق پدری را
شعر کامل
صائب تبریزی
* محمل لیلی ازین بادیه چون برق گذشت
* همچنان گردن آهو به تماشاست بلند
شعر کامل
صائب تبریزی