صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1465

1. عشق هر چند که در پرده بود مشهورست

2. حسن هر چند که بی پرده بود مستورست

3. هر که از چاه زنخدان تو سالم گذرد

4. گر بود صاحب صد دیده روشن، کورست

5. بود از زخم زبان خار بیابان جنون

6. نمک مایده عشق ز چشم شورست

7. جگر دیدن عیب و هنر خویش کراست؟

8. زشت اگر پشت به آیینه کند معذورست

9. می دهد قطره و سیلاب عوض می گیرد

10. شهرت بحر به همت غلط مشهورست

11. به سخن دعوی حق را نتوان برد از پیش

12. هر که سر در سر این کار کند منصورست

13. سپری زود شود زندگی تن پرور

14. زودتر پاره کند زه چو کمان پرزورست

15. حسن از دیدن آیینه نمی گردد سیر

16. آب سرچشمه آیینه همانا شورست

17. یک کف خاک ز بیداد فلک بی خون نیست

18. گر شکافند جگرگاه زمین یک گورست

19. سیری از شور سخن نیست دل صائب را

20. تشنگی بیش کند آب چو تلخ و شورست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* اگر چون شانه از هر چاک، دل راهی کند پیدا
* همان زلف سبکدستش ز سر وا می کند ما را
شعر کامل
صائب تبریزی
* مرا به علت بیگانگی ز خویش مران
* که دوستان وفادار بهتر از خویشند
شعر کامل
سعدی
* رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبیند
* بنگر که تا چه حد است مکان آدمیت
شعر کامل
سعدی