صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1623

1. اگر آیینه دل نور و صفایی می داشت

2. در نظر چهره خورشید لقایی می داشت

3. خرج آب و گل تعمیر نمی شد هرگز

4. برگ کاه من اگر کاهربایی می داشت

5. دست در دامن خورشید نمی زد شبنم

6. گل این باغ اگر بوی وفایی می داشت

7. بر سر کوی تو غوغای قیامت می بود

8. گر شکست دل عشاق صدایی می داشت

9. می گذشت از دل من راست کجا ناوک او

10. استخوان من اگر بخت همایی می داشت

11. به جفا دل ز تو شد قانع و دشمنکام است

12. آه اگر از تو تمنای وفایی می داشت

13. بیخبر می گذرد عمر گرامی افسوس

14. کاش این قافله آواز درایی می داشت

15. دل نهاد قفس جسم نمی شد صائب

16. دل سرگشته اگر راه به جایی می داشت


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* صبح می‌خندد و من گریه کنان از غم دوست
* ای دم صبح چه داری خبر از مقدم دوست
شعر کامل
سعدی
* ز تور اندر آمد نخستین ستم
* که شاهی چو ایرج شد از تخت کم
شعر کامل
فردوسی
* حافظ ز دیده دانه اشکی همی‌فشان
* باشد که مرغ وصل کند قصد دام ما
شعر کامل
حافظ