صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1671

1. بنای صبر که همسنگ کوه الوندست

2. به یک اشاره موی میان او بندست

3. کجا ز دامن این دشت می تواند رفت؟

4. ز چشم آهو، مجنون ما نظر بندست

5. به یک اشاره گره می گشاید از ابرو

6. فغان که بند قبای تو سست پیوندست

7. قسم به مصحف خط غبار عارض تو

8. که پیش خط دلم از زلف بیشتر بندست

9. گلوی خامه ز وصفش چو شمع می سوزد

10. چه چاشنی است که با آن دهان چو قندست

11. به توتیا نکنم چشم التفات سیاه

12. به خاک پای تو چشمی که آرزومندست

13. تلاش بوسه نداریم چون هوسناکان

14. نگاه ما به نگاهی ز دور خرسندست

15. به پاره دل و لخت جگر قناعت کن

16. که نان خلق گلوگیرتر ز سوگندست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* دوای عشق گویند از سفر خیزد چه دانستم
* که در دل مهر آن مه خواهد افزون شد به هر منزل
شعر کامل
جامی
* از شمع سه گونه کارآموزم
* می گریم و می گدازم و می سوزم
شعر کامل
مسعود سعد سلمان
* حشمت مبین و سلطنت گل که بسپرد
* فراش باد هر ورقش را به زیر پی
شعر کامل
حافظ