صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1688

1. چو شبنم آن که درین بوستان سحرخیزست

2. مدام ساغرش از صاف عیش لبریزست

3. به خال گوشه ابروی او مبین گستاخ

4. که چون ستاره دنباله دار خونریزست

5. فغان که نرگس بیمار خوبرویان را

6. شکستن دل ما چون شکست پرهیزست

7. همیشه در دل فرهاد می کند جولان

8. چه شد که دامن شیرین به دست پرویزست

9. زمان حسن قدیم ترا که می داند؟

10. که آسمان یکی از سبزه های نوخیزست

11. ز آتش نفس گرم ما خطر دارد

12. چو خار، محتسب شهر اگر چه سر تیزست

13. ز آسمان کهنسال دلخراش ترست

14. اگر چه سبزه رخسار یار، نوخیزست

15. ز سنگ، چشمه خون می کند روان صائب

16. ز بس که درد دل من سرایت آمیزست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* مردم آخر همه مردند ز بیماری دل
* به امیدی که تو را بر سر بیمار آرند
شعر کامل
فروغی بسطامی
* من به اوج لامکان بردم، وگرنه پیش ازین
* عشقبازی پله ای از دار بالاتر نداشت
شعر کامل
صائب تبریزی
* در این باغ از خدا خواهد دگر پیرانه سر حافظ
* نشیند بر لب جویی و سروی در کنار آرد
شعر کامل
حافظ