صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1755

1. به نیم جلوه کسی کشوری بهم نزده است

2. به یک پیاده کسی لشکری بهم نزده است

3. ز چشم شوخ تو شد ملک صبر زیر و زبر

4. به یک نگاه کسی کشوری بهم نزده است

5. مرا به بلبل تصویر، رحم می آید

6. که در هوای تو بال و پری بهم نزده است

7. هوای خانه بود چون حباب دشمن من

8. بساط عیش مرا صرصری بهم نزده است

9. ز اشتیاق تو بر هم زدم دو عالم را

10. به این نشاط، دو کف دیگری بهم نزده است

11. شمار داغ مرا بوالهوس چه می داند؟

12. ز پاره های جگر دفتری بهم نزده است

13. سری به عالم آسودگی بکش صائب

14. ترا که کاکل سیمین بری بهم نزده است


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* سیب را بو کرد موسی جان بداد
* بازجو آن بو ز سیبستان کیست
شعر کامل
مولوی
* زخم خونینم اگر به نشود به باشد
* خنک آن زخم که هر لحظه مرا مرهم ازوست
شعر کامل
سعدی
* زره ز زلف گره گیر بر تن است تو را
* به روز رزم چه حاجت به جوشن است تو را
شعر کامل
فروغی بسطامی