صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 199

1. بال و پر شد شوق من سنگ نشان خفته را

2. من به راه انداختم این کاروان خفته را

3. مرگ بر ارباب غفلت تلخ تر از زندگی است

4. گرگ می آید به خواب اکثر شبان خفته را

5. نقد انفاس گرامی رفت از غفلت به باد

6. راهزن از خویش باشد کاروان خفته را

7. مهر بر لب زن که می ریزد نمک در چشم خواب

8. خنده بی شرمی گلها خزان خفته را

9. شد ره خوابیده بیدار و همان آسوده اند

10. برده گویا خواب مرگ این همرهان خفته را

11. از نصیحت غافلان را بی خودی گردد زیاد

12. طبل رحلت می شود افسانه جان خفته را

13. زود گردد چهره بی شرم پامال نگاه

14. می رود گلشن به غارت باغبان خفته را

15. از فسون عقل می گردد گرانجانی زیاد

16. خارخار عشق می باید روان خفته را

17. عالم از افسردگان یک چشم خواب آلود شد

18. کو قیامت تا برانگیزد جهان خفته را؟

19. جان قدسی را به نور عشق صائب زنده دار

20. شمع می باید به بالین میهمان خفته را


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* دلم هر لحظه از داغی به داغ دیگر آویزد
* چو بیماری که گرداند ز تاب درد بالین را
شعر کامل
صائب تبریزی
* یا بیا کن دل ز خون چون نار و نفع خلق شو
* ورنه رخ را رنگ ده بی نفع چون گلنار باش
شعر کامل
سنایی
* به شکر یا به نوای شکرین پیوندد
* هر که از خاک چو نی بسته کمر برخیزد
شعر کامل
صائب تبریزی