صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 201

1. نیست یک جو غم ز بی برگی دل آزاده را

2. تخم خال عیب باشد این زمین ساده را

3. عشرت روی زمین در خاکساری بسته است

4. بیم افتادن نمی باشد ز پا افتاده را

5. بر سر گفتار، دل را خامشی می آورد

6. جوش مستی در خم سربسته باشد باده را

7. هر که پامال حوادث شد به منزل می رسد

8. از رسیدن پیچ و خم مانع نگردد جاده را

9. از نظر افتادن اغیار، عین رحمت است

10. شکوه بی موقع بود عضو به جا افتاده را

11. می کند قرب خسیسان پاک گوهر را خسیس

12. می پرد بهر پر کاهی نظر بیجاده را

13. چون کف بی مغز باشد پیش دریا دل، سبک

14. زاهد اندازد به روی آب اگر سجاده را

15. نیست صائب قسمت منعم به جز حسرت ز مال

16. اشتها در غیب باشد نعمت آماده را


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گریه شمع از برای ماتم پروانه نیست
* صبح نزدیک است، در فکر شب تار خودست
شعر کامل
صائب تبریزی
* زیره را من سوی کرمان آورم
* گر به پیش تو دل و جان آورم
شعر کامل
مولوی
* در زلف چون کمندش ای دل مپیچ کان جا
* سرها بریده بینی بی جرم و بی جنایت
شعر کامل
حافظ