صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 2088

1. یک تن دل شکسته ز اهل وفا نیافت

2. صد حرف آشنا زد و یک آشنا نیافت

3. محضر به خون بستر گل می کند درست

4. پهلوی من شکستگی از بوریا نیافت

5. بر چوب بست غیرت من دست شانه را

6. دست این چنین به زلف نسیم صبا نیافت

7. در پیش غنچه دهن دلفریب او

8. تا پسته لب گشود، دل خود به جا نیافت

9. از دست کوته است، که در زیر سنگ باد!

10. نخل قدش که جای در آغوش ما نیافت


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* شبی که سرو تو شمع مزار من گردد
* چو گردباد به گردت غبار من گردد
شعر کامل
حزین لاهیجی
* این تخم توبه ای که تو در خاک کرده ای
* موقوف آبیاری اشک ندامت است
شعر کامل
صائب تبریزی
* به میوه کام جهان چون نمی کنی شیرین
* چو سرو و بید به هر حال سایه گستر باش
شعر کامل
صائب تبریزی