صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 2092

1. هر عاشق از رهی به حریم وصال رفت

2. مجنون پی سیاهی چشم غزال رفت

3. چشم و دهان یار تلافی کند مگر

4. عمر عزیز را که به خواب و خیال رفت

5. خالش به خط سپرد دل خون گرفته را

6. از دزد آنچه ماند به تاراج فال رفت

7. روشن بود که چیست سرانجام ناقصان

8. در عالمی که بدر ازو چون هلال رفت

9. خاکش به سر، که بیضه درین آشیان نهد

10. مرغی که بر فلک بتواند به بال رفت

11. حاشا که گردد آتش دوزخ به گرد من

12. زآنهاکه بر من از عرق انفعال رفت

13. صائب به موم از آتش سوزان نرفته است

14. از فکر آنچه بر من نازک خیال رفت


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گذشت بر من مسکین و با رقیبان گفت
* دریغ حافظ مسکین من چه جانی داد
شعر کامل
حافظ
* بگیر دست بتی وز زمانه دست بدار
* غلام سرو قدی باش و از جهان آزاد
شعر کامل
عبید زاکانی
* زلف تو مرا عمر دراز است ولی نیست
* در دست سر مویی از آن عمر درازم
شعر کامل
حافظ