صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 2118

1. در عالم فانی که بقا پا به رکاب است

2. گر زندگی خضر بود نقش بر آب است

3. از مردم دنیا طمع هوش مدارید

4. بیداری این طایفه خمیازه آب است

5. چون کوه، بزرگان جهان آنچه به سایل

6. بی منت و بی فاصله بخشند، جواب است!

7. در مشرب ما خاک نشینان قناعت

8. در آب رگ تلخی اگر هست گلاب است

9. در چشم گرانخواب، کتاب است کم از خشت

10. در دیده بیداردلان خشت کتاب است

11. مستی که ز خونابه دلهاست شرابش

12. دود دل ما در نظرش دود کباب است

13. زان در نظر خلق عزیزست، که گوهر

14. قانع شده از بحر به یک قطره آب است

15. آن را که ز کیفیت دیدار خبر یافت

16. هر شسته عذاری به نظر عالم آب است

17. هر چند که در خانه ز آب است خرابی

18. در دیده ما خانه بی آب خراب است

19. چون ریگ روان نرم روان مانده نگردند

20. وامانده کسی راهنوردان ز شتاب است

21. صائب به اثر زنده ز مرده است نکوتر

22. دستی که عطایی نکند پای به خواب است


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* خیزید عاشقان که سوی آسمان رویم
* دیدیم این جهان را تا آن جهان رویم
شعر کامل
مولوی
* در گلستانی که آن سرو میان باریک هست
* سرو را در دیده باریک بین اندام نیست
شعر کامل
محتشم کاشانی
* غنچه را لب‌بسته بینی نسترن را پاره‌دل
* لاله را در زیر خون بینی و نرگس را نزار
شعر کامل
عطار