صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 218

1. هر که دید از باده لعلی به سامان شیشه را

2. می دهد ترجیح بر کان بدخشان شیشه را

3. گر چه در ابر تنک خورشید را نتوان نهفت

4. می کنم از سادگی در خرقه پنهان شیشه را

5. گر به رقص آرد دل بی تاب ما را دور نیست

6. باده شوخی که سازد پایکوبان شیشه را

7. با شراب عشق خودداری نمی آید ز دل

8. جوش این می می دهد کشتی به طوفان شیشه را

9. جلوه خورشید دارد در کنار صبحدم

10. باده گلرنگ در چاک گریبان شیشه را

11. در خراباتی که ما لنگر ز مستی کرده ایم

12. دعوی جلوه است با سرو خرامان شیشه را

13. زان شراب لعل سرگرمم که از هر قطره اش

14. اخگر خورشید باشد در گریبان شیشه را

15. سرو همت را برومندی بود در بر گریز

16. خنده می ریزد ز لب در وقت احسان شیشه را

17. کار هر دل نیست راز عشق پنهان داشتن

18. زور این می می کند چون نار خندان شیشه را

19. می کشان را شکوه ای از گردش افلاک نیست

20. در بغل دارند صائب می پرستان شیشه را


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* هیچ قفلی نیست در بازار امکان بی کلید
* بستگی ها را گشایش از در دلها طلب
شعر کامل
صائب تبریزی
* سرت گر بساید به ابر سیاه
* سرانجام خاک است ازو جایگاه
شعر کامل
فردوسی
* رفیقان چنان عهد صحبت شکستند
* که گویی نبوده‌ست خود آشنایی
شعر کامل
حافظ