صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 2188

1. منظور من آن موی میان است و میان نیست

2. رزق من ازان تنگ دهان است و دهان نیست

3. فریاد که آن دلبر شیرین سخن از شرم

4. چون غنچه سراپای زبان است و زبان نیست

5. از بوالعجبیهاست که شیرینی عالم

6. مستور در آن تنگ دهان است و دهان نیست

7. این با که توان گفت که سررشته جانها

8. وابسته به آن موی میان است و میان نیست؟

9. فریاد که از بی دهنی درد دل ما

10. وقوف به تقریر زبان است و زبان نیست

11. نوری که بود روشن ازو دیده عالم

12. چون مهر جهانتاب عیان است و عیان نیست

13. آن جام جهانی که جهان در طلب اوست

14. از دیده ادراک نهان است و نهان نیست

15. هر چند که با هم نشود سیر و سکون جمع

16. در صلب گهر، آب روان است و روان نیست

17. از بی بصری در نظر تنگ خسیسان

18. یوسف به زر قلب گران است و گران نیست

19. آن پیر سیه دل که مقید به خضاب است

20. در چشم خود از جهل جوان است و جوان نیست

21. این طرفه که صائب دل صد پاره ما را

22. شیرازه ازان موی میان است و میان نیست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چون به رنگ زرد من بر می خورد برگ خزان
* زعفران می مالد از خجلت به روی خویشتن
شعر کامل
صائب تبریزی
* یک شب خیال تو دیدم ما بخواب
* زان چشم، دگر به چشم ندیدم خواب را
شعر کامل
سلمان ساوجی
* چو از برگ گلش سنبل دمیدست
* ز حسرت در چمن گل پژمریدست
شعر کامل
خواجوی کرمانی