صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 2257

1. خود به خود چشم تو در گفتارست

2. بیخودی لازمه بیمارست

3. با حدیث لب جان پرور او

4. بوی گل چون نفس بیمارست

5. رزق اهل نظر از پرتو حسن

6. روزی آینه از دیدارست

7. فلک بی سر و پا فانوسی است

8. که چراغش ز دل بیمارست

9. تو نداری سر سودا، ورنه

10. یوسفی در سر هر بازارست

11. دل به ماتمکده خاک مبند

12. گر دل زنده ترا در کارست

13. ریگ این بادیه خون آشام است

14. خاک این مرحله آدمخوارست

15. سربلندی ثمر بی برگی است

16. خار را جا به سر دیوارست

17. سینه چاکان ترا چون گل صبح

18. مغز آشفته تر از دستارست

19. در تن مرده دلان رشته جان

20. پر کاهی است که بر دیوارست

21. عقل و فطرت به جوی نستانند

22. دوردور شکم و دستارست

23. سیر و دور فلک ناهموار

24. چون تو هموار شوی هموارست

25. بر من از زهر ملامت صائب

26. هر سر موی، زبان مارست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* مشکل است از مردم آزاده دل برداشتن
* از صنوبر کی به افشاندن فتد دل بر زمین؟
شعر کامل
صائب تبریزی
* صد غنچهٔ دل از نفس ما شکفته شد
* هر جا که چون نسیم سحر پا گذاشتیم
شعر کامل
رهی معیری
* وصال با من خونین جگر چه خواهد کرد؟
* به تلخکامی دریا شکر چه خواهد کرد؟
شعر کامل
صائب تبریزی