غزل شمارهٔ 2278
1. در جبین کس نمی بینیم انوار صلاح
2. ریش و دستاری بجا مانده است ز آثار صلاح
3. ای بسا میت که خواهد بی کفن رفتن به خاک
4. گر چنین خواهد بزرگی یافت دستار صلاح
5. نوبت پاکی ز دلها با لباس افتاده است
6. در گره افتاده از عمامه ها کار صلاح
7. جبهه پرهیزکاران نامه واکرده ای است
8. اهل دل باشند مستغنی ز گفتار صلاح
9. مهر زن بر لب ز اظهار صلاحیت، که نیست
10. شاهدی بر فسق گویاتر ز اظهار صلاح
11. سعی کن چون عارفان در پاکی باطن، که نیست
12. پاکی ظاهر متاع روی بازار صلاح
13. صائب آن جمعی که آگاهند ز آفات ریا
14. از نظر پوشیده می دارند آثار صلاح
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده