صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 2281

1. چاک خواهد سربرآورد از گریبانم چو صبح

2. رفته رفته می کند گل داغ پنهانم چو صبح

3. سینه ام از خاکمال گرد کین بی نور نیست

4. در صفا سر حلقه نیکان و پاکانم چو صبح

5. بی تکلف باز کن بند نقاب سینه را

6. عاشق صادق کن از لطف نمایانم چو صبح

7. من که نور صدق می تابد ز گفتارم، چرا

8. شمع کافوری نسوزد در شبستانم چو صبح؟

9. عیسی از خط شعاعی رشته تابی گو مکن

10. جنگ دارد با رفو چاک گریبانم چو صبح

11. صائب از روزی که آن خورشید رو را دیده ام

12. خوشه خوشه اشک می ریزد به دامانم چو صبح


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* با جام و قدح عزم چمن کرد چو نرگس
* هر کس که درین روز سیم و زری داشت
شعر کامل
هلالی جغتایی
* با تو گستاخی است گفتن ترک بدخویی نمای
* با دل خود گفته ایم آیینه را بی زنگ ساز
شعر کامل
نظیری نیشابوری
* چه سخن کرد به چشم و چه شکر گفت ز لب؟
* که رواج شکر و قیمت بادام برفت
شعر کامل
اوحدی