صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 2302

1. تا بر لب تو افتاد چشم ستاره صبح

2. شد آب از خجالت قند دوباره صبح

3. از سرمه دل شب روشن شود چراغش

4. هر کس ز خواب خیزد پیش از ستاره صبح

5. تا آتشین نکرده است از آفتاب پستان

6. آبی به روی خود زن ای شیرخواره صبح

7. نقد حیات خود را صرف پری رخان کن

8. کز وصل آفتاب است عمر دوباره صبح

9. در سینه های صاف است دلهای زنده را جای

10. خورشید شیر مست است در گاهواره صبح

11. در بحر و بر عالم شبها دلیل گردد

12. چشمی که شد چو انجم محو نظاره صبح

13. پیران صاف طینت رای صواب دارند

14. صائب مگرد غافل از استشاره صبح


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بدان سان سوخت چون شمعم که بر من
* صراحی گریه و بربط فغان کرد
شعر کامل
حافظ
* صبا به تهنیت پیر می فروش آمد
* که موسم طرب و عیش و ناز و نوش آمد
شعر کامل
حافظ
* من چه دارم درنظر تا دل به آن خرم کنم؟
* پسته از یاد شکر در پوست خندان می شود
شعر کامل
صائب تبریزی