صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 2339

1. تا به کی در خواب سنگین روزگارم بگذرد

2. زندگی در سنگ خارا چون شرارم بگذرد

3. چند اوقات گرامی همچو طفل نوسواد

4. در ورق گردانی لیل و نهارم بگذرد

5. بس که ناز کارنشناسان ملولم ساخته است

6. دست می مالم به هم تا وقت کارم بگذرد

7. چون چراغ کشته گیرم زندگانی را زسر

8. آتشین رخساره ای گر بر مزارم بگذرد

9. از شکوه خاکساری بحر با آن دستگاه

10. می شود باریک تا از جویبارم بگذرد

11. ز انتظار تیغ عمری شد که گردن می کشم

12. آه اگر صیاد غافل از شکارم بگذرد

13. در محیط من به جان خویش می لرزد خطر

14. کیست طوفان تا زبحر بیکنارم بگذرد؟

15. بار منت بر نمی تابد دل آزاده ام

16. غنچه گردم گر نسیم از شاخسارم بگذرد

17. با خیال او قناعت می کنم، من کیستم

18. تا وصالش در دل امیدوارم بگذرد؟

19. چون کشم آه از دل پر خون، که باد خوش عنان

20. می خورد صدکاسه خون کز لاله زارم بگذرد

21. با ضعیفی بر زبردستان عالم غالبم

22. برق می لرزد به جان کز خارزارم بگذرد

23. از دل پردرد و داغم زهره می بازد پلنگ

24. پر بریزد گر عقاب از کوهسارم بگذرد

25. من که چون خورشید تابان لعل سازم سنگ را

26. از شفق صائب به خون دل مدارم بگذرد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* تا نسوزد برنیاید بوی عود
* پخته داند کاین سخن با خام نیست
شعر کامل
سعدی
* ز راه نسبت هر روح با روح
* دری از آشنایی هست مفتوح
شعر کامل
وحشی بافقی
* از ترکتاز عشق کسی جان نمی برد
* این سیل بر خرابه وآبادمی زند
شعر کامل
صائب تبریزی