صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 241

1. از سرشک تلخ خود باشد شراب ناب ما

2. چون زمین شور از خود می تراود آب ما

3. آبروی گوهر از گرد یتیمی می شویم

4. بحر را سازد غبارآلود اگر سیلاب ما

5. با کمال بی قراری دلنشین افتاده ایم

6. در کف آیینه لنگر می کند سیماب ما

7. آه سرد ما جهانی را به شور آورده است

8. می کند کار نمک در دیده ها مهتاب ما

9. از دل چاکیم در دیر و حرم با آبروی

10. کافر و مؤمن نمی پیچد سر از محراب ما

11. بحر را وجد و سماع ما به شور آورده است

12. آه از آن ساعت که از گردش فتد گرداب ما

13. بحر را سرپنجه مرجان نیندازد ز جوش

14. دست کوته دار زنهار از دل بی تاب ما

15. استخوان در پیکر ما توتیا خواهد شدن

16. گر چنین گردد گران صائب ز غفلت خواب ما


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* عشق سازد حسن عالمسوز را در خون دلیر
* ذوالفقار شمع باشد بال و پر پروانه را
شعر کامل
صائب تبریزی
* شربت قند و گلاب از لب یارم فرمود
* نرگس او که طبیب دل بیمار من است
شعر کامل
حافظ
* دل را ز قید جسم رها می کنیم ما
* این دانه را ز کاه جدا می کنیم ما
شعر کامل
صائب تبریزی