صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 2412

1. بس که در زلف تو دلهای اسیران آب شد

2. حلقه های زلف یکسر حلقه گرداب شد

3. روی او در دور خط دلخوش کن احباب شد

4. راه خود را پاک سازد خون چو مشک ناب شد

5. من چه خاشاکم، که در بحر فلک ماه تمام

6. ز اشتیاق ماهی سیمین او قلاب شد

7. بر لطیفان صحبت گوهر گرانی می کند

8. گوش گل را شبنم روشن گهر سیماب شد

9. از بزرگان روی دل با خاکساران خوشنماست

10. بحر با آن منزلت روشنگر سیلاب شد

11. صبح پیری کرد خواب غفلت ما را گران

12. بادبان بر کشتی ما پرده های خواب شد

13. از توکل هر که پشت خویش بر دیوار داد

14. بی سخن خاک مراد خلق چون محراب شد

15. در همین جا سر برآورد از گریبان بهشت

16. هر که را زخمی از آن شمشیر فتح الباب شد

17. شانه از موج طراوت کشتی دریایی است

18. بس که در زلف تو دلهای اسیران آب شد

19. هیچ کس را دل به من از دوستان صائب نسوخت

20. گرچه عمرم صرف در دلسوزی احباب شد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* سرود مجلس جمشید گفته‌اند این بود
* که جام باده بیاور که جم نخواهد ماند
شعر کامل
حافظ
* آن سفرکرده که صد قافله دل همره اوست
* هر کجا هست خدایا به سلامت دارش
شعر کامل
حافظ
* سرمه ماست گرد تو راحت ماست درد تو
* کیست حریف و مرد تو ای شه مردآفرین
شعر کامل
مولوی