صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 2421

1. از خط شبرنگ حسن یار عالمسوز شد

2. در ته خاکستر این اخگر جهان افروز شد

3. از کمان حلقه نتوان گرچه تیر انداختن

4. ناوک مژگان او در دور خط دلدوز شد

5. بود همچشمی میان چشم او با آسمان

6. عاقبت آن نرگس نیلوفری فیروز شد

7. می دهد خاکستر پروانه سامان بال و پر

8. تا کدامین شمع امشب باز بزم افروز شد

9. سیر گل بر گوشه دستار مردم می کند

10. در گلستان جهان مرغی که دست آموز شد

11. ظلمت دی روشنی از روز عالم برده بود

12. از شکوفه عالم ظلمانی از نو، روز شد

13. پیش ازین افکار صائب اینقدر گرمی نداشت

14. از خیال آن عذار آتشین دلسوز شد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گدا چرا نزند لاف سلطنت امروز
* که خیمه سایه ابر است و بزمگه لب کشت
شعر کامل
حافظ
* درخت و برگ برآید ز خاک این گوید
* که خواجه هر چه بکاری تو را همان روید
شعر کامل
مولوی
* گفتم ای دل به کمند سر زلفش نروی
* عاقبت رفت و گرفتار شد، افسوس افسوس!
شعر کامل
هلالی جغتایی