صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 244

1. از کمر بیرون نیامد تیشه فرهاد ما

2. کوه را برداشت از جا ناله و فریاد ما

3. ما چو مجنون چشم آهو را سخنگو کرده ایم

4. گنگ ماند هر که گردن پیچد از ارشاد ما

5. گر چه گوش باغبان را پرده انصاف نیست

6. داغ ها دارد چو برگ لاله از فریاد ما

7. لوح امکان تنگ میدان است، ورنه می نمود

8. جوهر خود را زبان خامه فولاد ما

9. گر چه ویرانیم، اما دلنشین افتاده ایم

10. سیل نتواند گذشتن از خراب آباد ما

11. پشت ما باشد ز سنگ کودکان بر کوه قاف

12. نیست صحرایی چو مجنون عشق خوش بنیاد ما

13. از دل ما برنمی آید نفس بی یاد تو

14. گر ترا هرگز به گرد دل نگردد یاد ما

15. دست و پای صید می پیچد به هم از دیدنش

16. از کمند و دام مستغنی بود صیاد ما

17. یوسفستانی است از زنجیریان هر حلقه اش

18. زلف او را کی بود پروای شب خوش باد ما؟

19. هر رگ سنگی شود انگشت زنهار دگر

20. سنگ را صائب فشارد دل اگر فریاد ما


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بامداد آن لعبت خوش لب ز بهر بوی خوش
* چون گلاب پارسی بر زلف مشک‌آگین زند
شعر کامل
امیر معزی
* نگشاید فقیر روزۀ خویش
* جز به نان جوین و ترّه و دوغ
شعر کامل
جامی
* جای شادی نیست زیر این سپهر نیلگون
* خنده در هنگامه ماتم نمی باید زدن
شعر کامل
صائب تبریزی