صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 2455

1. نه همین از حرف دردآلود من خون می چکد

2. کز نگاه حسرتم بیش از سخن خون می چکد

3. لاله زاری می شود گر بگذرد بر شوره زار

4. بس که از دامان آن پیمان شکن خون می چکد

5. تا که از داغ غریبی غوطه در خون زد، که باز

6. همچو زخم تازه از صبح وطن خون می چکد

7. گر یمن را نیست دل خون زان عقیق آبدار

8. از چه از هر پاره سنگی در یمن خون می چکد؟

9. بلبل یکرنگ را گر در جگر خاری خلد

10. شاهدان باغ را از پیرهن خون می چکد

11. زینهار اندیشه چیدن به خاطر مگذران

12. کز نگاه تند ازان سیب ذقن خون می چکد

13. هر کجا بی پرده گردد روی آتشناک او

14. جای اشک از چشم شمع انجمن خون می چکد

15. تا کدامین سنگدل امروز می آید به باغ

16. کز فغان عندلیبان چمن خون می چکد

17. می شود فواره خون خامه صائب در کفم

18. بس که از گفتار دردآلود من خون می چکد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* غافل از مور مشو گرچه سلیمان باشی
* که ز هر ذره به درگاه خدا راه بود
شعر کامل
صائب تبریزی
* به چندین دست نتوانست مژگانش نگه دارد
* ز افتادن به هر جانب نگاه نیم مستش را
شعر کامل
صائب تبریزی
* عشق یکرنگی تقاضا می کند وین روشن است
* ورنه شمع آتش چرا زد همچو خود پروانه را
شعر کامل
جامی