صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 2493

1. در سر پرشور ما تا رنگ سودا ریختند

2. لاله ها پیمانه خود را به صحرا ریختند

3. من کشیدم بی تأمل باده منصور را

4. ورنه صدبار این می از ساغر به مینا ریختند

5. شعله شوق مرا شد بال پرواز دگر

6. هر خس و خاری که در راه تماشا ریختند

7. ظرف داغ آتشین عشق، گردون را نبود

8. عاقبت این طشت آتش بر سر ما ریختند

9. هر که از نخل تمنا روزه مریم گرفت

10. نقل انجم در گریبانش چو عیسی ریختند

11. کوری چشم حسودان بینش ما شد زیاد

12. همچو آتش خار اگر در دیده ما ریختند

13. از دورنگیها که پنهان داشت دوران در لباس

14. جرعه ای در دامن گلهای رعنا ریختند

15. ریخت آخر غمزه یوسف به تیغ انتقام

16. مصریان خونی که در جام زلیخا ریختند

17. بر سر هر خار و خس چون موج می لرزد دلش

18. هر که را چون بحر، گوهر در ته پا ریختند

19. همت ما بود عالی، ورنه در روز ازل

20. حاصل کونین را در دامن ما ریختند

21. صائب آن روزی که رنگ نوبهاران خام بود

22. در قدح چون لاله ما را درد سودا ریختند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* دل ای رفیق درین کاروانسرای مبند
* که خانه ساختن آیین کاروانی نیست
شعر کامل
سعدی
* کنار آب و پای بید و طبع شعر و یاری خوش
* معاشر دلبری شیرین و ساقی گلعذاری خوش
شعر کامل
حافظ
* طاعت آن نیست که بر خاک نهی پیشانی
* صدق پیش آر که اخلاص به پیشانی نیست
شعر کامل
سعدی