صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 2512

1. هر که بال و پر چو سرو از همت والا کند

2. سیر با استادگی در عالم بالا کند

3. از دل پرخون بود در گریه چشم من دلیر

4. دخل دریا ابر را در خرج بی پروا کند

5. کار چون افتاد شیرین، کارفرما می شود

6. تیشه فرهاد ممکن نیست سر بالا کند

7. درفشاندن گر کند تقصیر از دون همتی است

8. هر که احسان همچو ابر از کیسه دریا کند

9. منع دلهای دونیم از ناله کردن مشکل است

10. شق زبان خامه لب بسته را گویا کند

11. می کند یاد گرانجانان سبک چون برگ کاه

12. قاف اگر گاهی گرانی بر دل عنقا کند

13. می تواند کرد بر گردن فرازان سروری

14. هر که در هنگام ریزش خنده چون مینا کند

15. نیست عیب خویش دیدن کار هر نادیده ای

16. سرمه توفیق تا چشم که را بینا کند

17. این دم گرمی که من از چرب نرمی دیده ام

18. نخل مومین می تواند ریشه در خارا کند

19. شهر زندان می شود صائب به چشم وحشتم

20. گردبادی چون نفس را راست در صحرا کند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چندت کنم حکایت شرح این قدر کفایت
* باقی نمی‌توان گفت الا به غمگساران
شعر کامل
سعدی
* من دلی ‌دارم ز عشقش گرم و پیش او شوم
* تا مگر بنشاند این گرمی به کافور و گلاب
شعر کامل
امیر معزی
* نازک شده است خاطر گل ورنه پیش ازین
* در گوش باغ نغمه بلبل گران نبود
شعر کامل
صائب تبریزی