صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 252

1. در نظر واکردنی گردید طی پرواز ما

2. چون شرر در نقطه انجام بود آغاز ما

3. آنچنان کز برگ گردد نکهت گل بیشتر

4. می شود بی پرده تر از پرده پوشی راز ما

5. از نظر بستن ز دنیا شد دل ما کامیاب

6. صید خود را بازیافت در پوشیده چشمی باز ما

7. گر چه شد دست فلک از گوشمال ما کبود

8. می تراود نغمه خارج همان از ساز ما

9. گر چه ما را هست در ظاهر پر و بالی چو تیر

10. هست در دست کمان سر رشته پرواز ما

11. ما میان معنی نازک به دست آورده ایم

12. بهله در دل داغ ها دارد ز دست انداز ما

13. تیغ کوه قاف پیش ما سپر انداخته است

14. کیست عنقا تا تواند گشت هم پرواز ما؟

15. گوش تا گوش زمین ز آوازه ما پر شده است

16. گر چه از آهستگی نشنیده کس آواز ما

17. گوش خلق افتاده سنگین، ورنه گلها می کنند

18. خرده خود را سپند شعله آواز ما

19. می گدازد پرتو خورشید تابان، دیده را

20. دست کوته دار ای روشنگر از پرداز ما

21. هر دلی کز بیضه فولاد سنگین تر بود

22. سینه کبک است پیش چنگل شهباز ما

23. دیگران از باده انگور اگر سرخوش شوند

24. هست صائب معنی رنگین، می شیراز ما


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* کی بود برگ من آن نسرین بدن را کاین زمان
* همچو بلبل در زمستان بینوا افتاده‌ام
شعر کامل
خواجوی کرمانی
* شگفت نیست دلم چون انار اگر بکفد
* که قطره قطره خونش به ناردان ماند
شعر کامل
سعدی
* دعاهای سحر گویند می‌دارد اثر آری
* اثر می‌دارد اما کی شب عاشق سحر دارد
شعر کامل
وحشی بافقی