صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 2554

1. گرچنین آن چشم جادو رخنه در دل می کند

2. از دلم هر رخنه ای را چاه بابل می کند

3. بس که می آید به ناز از چشم او بیرون نگاه

4. چند جا تا خانه آیینه منزل می کند!

5. چون تواند دل به پایان برد راه زلف را؟

6. کاین ره پرپیچ و خم کار سلاسل می کند

7. چون کشم آه از جگر، کز بیم خوی نازکش

8. شمع دود خود گره چون لاله در دل می کند

9. می دهد از حسن عالمگیر مجنون را خبر

10. این که لیلی هر نفس تغییر محمل می کند

11. دیدن آیینه را بر طاق نسیان می نهی

12. گر بدانی شوق دیدارت چه با دل می کند

13. حفظ آب روی خواهش کن که گردون خسیس

14. نان خود را تر به آب روی سایل می کند

15. سالکان را صحبت تن پروران سنگ ره است

16. سیل را این خاکهای مرده کاهل می کند

17. می کند عمر مؤبد هستی ده روزه را

18. هر که جان صائب نثار تیغ قاتل می کند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* شفا ز گفته شکرفشان حافظ جوی
* که حاجتت به علاج گلاب و قند مباد
شعر کامل
حافظ
* سبکبار مردم سبک‌تر روند
* حق این است و صاحبدلان بشنوند
شعر کامل
سعدی
* به نوبت‌اند ملوک اندرین سپنج سرای
* کنون که نوبت تست ای ملک به عدل گرای
شعر کامل
سعدی