صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 256

1. شد چو گل از روی خندان، خرده زر رزق ما

2. چون صدف گشت از دهان پاک، گوهر رزق ما

3. باز کن چون پوست از سر خشک مغزی را که شد

4. از زبان چرب، چون بادام، شکر رزق ما

5. خانه دربسته سنگ راه روزی خواره نیست

6. می رسد چون لعل از خورشید انور رزق ما

7. بر چمن پیرا ز آزادی نمی گردیم بار

8. از دل صد پاره باشد چون صنوبر رزق ما

9. بی کشش گر طفل از پستان تواند شیر خورد

10. می شود بی جهد و کوشش هم میسر رزق ما

11. طرفی از دریا نبست از پوچ گویی ها حباب

12. از خموشی چون صدف شد آب گوهر رزق ما

13. سبزه ما همچو جوهر موی آتش دیده است

14. قطره آبی است چون شمشیر و خنجر رزق ما

15. بوسه ای از لعل سیرابش نصیب ما نشد

16. سینه چون دوزخ است از آب کوثر رزق ما

17. با خط شبرنگ ازان لب های میگون ساختیم

18. شد سیاهی ز آب حیوان چون سکندر رزق ما

19. چشم بینا نیست، ورنه همچو گندم کرده است

20. باز از هر دانه ای، آغوش دیگر رزق ما

21. نیست کم از تنگ شکر، چشم تنگ ما چو مور

22. تا ز صحرای قناعت شد مقرر رزق ما

23. آتش حرص از زبان بازی پریشان می کند

24. گر شود مشت سپندی همچو مجمر رزق ما

25. حاصل ما صائب از گفتار، پیچ و تاب بود

26. از زبان پاک شد چون تیغ، جوهر رزق ما


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بیا تا به شادی خوریم و دهیم
* چو گاه گذشتن بود بگذریم
شعر کامل
فردوسی
* خوشست عمر دریغا که جاودانی نیست
* پس اعتماد بر این پنج روز فانی نیست
شعر کامل
سعدی
* در چمن چون از خمار باده گردم بی قرار
* تاک از دست نوازش می دهد تسکین مرا
شعر کامل
صائب تبریزی