صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 270

1. از غبار کاروان چون چشم برداریم ما؟

2. چون مه کنعان عزیزی در سفر داریم ما

3. تا غبار خط او را در نظر داریم ما

4. منت روی زمین بر چشم تر داریم ما

5. فکر ما هر روز گردد یک سر و گردن بلند

6. تا نهال قد او را در نظر داریم ما

7. خار دامن می شود رنگ سبک پرواز را

8. چون ازان مژگان گیرا چشم برداریم ما؟

9. لاله زاری می شود عالم، اگر بیرون دهیم

10. داغهایی کز تو پنهان در جگر داریم ما

11. می کند ما را ز روی تلخ دریا بی نیاز

12. قطره آبی که در دل چون گهر داریم ما

13. نیست جود ساقی تردست، موقوف سؤال

14. چون سبو دست طلب در زیر سر داریم ما

15. همت ما می زند پر در فضای لامکان

16. بیضه افلاک را در زیر پر داریم ما

17. عالم آسوده را دریای پرشورش کند

18. از دل بی تاب خود گر دست برداریم ما

19. بر لب خاموش ما انگشت گستاخی مزن

20. تیغ ها پوشیده در زیر سپر داریم ما

21. موج دریا گر چه تردست است در حل حباب

22. در گشاد عقده ها دست دگر داریم ما

23. نیست آسان ترک می صائب خمارآلود را

24. از لب میگون او چون چشم برداریم ما؟


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چه سخن کرد به چشم و چه شکر گفت ز لب؟
* که رواج شکر و قیمت بادام برفت
شعر کامل
اوحدی
* بس که دردسر ز فریاد و فغان خود کشم
* از دهان چون ناله می خواهم زبان خود کشم
شعر کامل
جامی
* تا پیامش بشنوی از هر لبی
* پنبهٔ غفلت برون آور ز گوش
شعر کامل
فروغی بسطامی