صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 2745

1. خط ز روی آتشین دلستان آمد پدید

2. از دل آتش بهار بی خزان آمد پدید

3. از غبار خط یکی صد شد صفای عارضش

4. یوسفستانی ز گرد کاروان آمد پدید

5. فتنه آخر زمان بیدار شد از خواب ناز

6. تا خط سبز از عذار دلستان آمد پدید

7. طاق نسیان گشت از گرد کسادی ماه عید

8. تا ز طرف بام آن ابروکمان آمد پدید

9. حسن و عشق آیینه اسرار پنهان همند

10. پیچ وتاب من ازان موی میان آمد پدید

11. از گداز فکر تا باریک گردیدم چو موج

12. در دل هر قطره بحر بیکران آمد پدید

13. از غبار خاطر و از آه دردآلود من

14. هم زمین موجود شد هم آسمان آمد پدید

15. غم به قدر ظرف از دیوان قسمت می دهند

16. عقده در کار مسیح از آسمان آمد پدید

17. تا نپیوستم به مقصد، راست ننمودم نفس

18. گرد این تیر سبکرو از نشان آمد پدید

19. بستگیها را گشایشها بود در آستین

20. لال را از دست خود ده ترجمان آمد پدید

21. سرخ رویی داد صائب رنگ زرد من ثمر

22. زین خزان آخر بهار بی خزان آمد پدید


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ناصحم گفت که جز غم چه هنر دارد عشق
* برو ای خواجه عاقل هنری بهتر از این
شعر کامل
حافظ
* به چشم ظاهر اگر رخصت تماشا نیست
* نبسته است کسی شاهراه دلها را
شعر کامل
صائب تبریزی
* اشک خونین بنمودم به طبیبان گفتند
* درد عشق است و جگرسوز دوایی دارد
شعر کامل
حافظ