صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 279

1. گر به ظاهر چون لب پیمانه خاموشیم ما

2. از ته دل چون خم سربسته در جوشیم ما

3. گر در آن محراب ابرو نیست ما را راه حرف

4. از دعاگویان آن صبح بناگوشیم ما

5. از نسیمی می شود بنیاد ما زیر و زبر

6. بحر هستی را حباب خانه بر دوشیم ما

7. رزق ما از شهد چون زنبور غیر از نیش نیست

8. ورنه این میخانه را صهبای سرجوشیم ما

9. از دل روشن رگ خواب جهان در دست ماست

10. گر به ظاهر همچو چشم یار مدهوشیم ما

11. نعل وارونی بود خمیازه آغوش ما

12. ورنه همچون موج با دریا هم آغوشیم ما

13. گر چه فانوس خیالیم این زمان صائب ز فکر

14. چشم تا بر هم زنی، خواب فراموشیم ما


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* پیری اگر چه گوهر دندان ز من گرفت
* شادم که بی نیاز مرا از خلال کرد
شعر کامل
صائب تبریزی
* گفتم بروی روشن تو روی برنهم
* گفتا که آب گل ببرد رنگ زعفران
شعر کامل
فرخی سیستانی
* اینقدر کز تو دلی چند بود شاد، بس است
* زندگانی به مراد همه کس نتوان کرد
شعر کامل
صائب تبریزی