صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 2943

1. دل بی طالع ما دلربای غافلی دارد

2. وگرنه بلبل از هر غنچه ای روی دلی دارد

3. منم کز خاکساریها ندارم بهره ای، ورنه

4. به حاصل می رسد هر کس زمین قابلی دارد

5. مروت نیست گوش نازک گل را خراشیدن

6. وگرنه بلبل خاموش ما درددلی دارد

7. نمی آید زشوق سنگ طفلان بر زمین پایم

8. نماند بر زمین هر کس جنون کاملی دارد

9. مرا سرگشتگی نگذاشت بر زانو گذارم سر

10. خوشا منصور کز دارفنا سرمنزلی دارد

11. زشرم تنگدستی از گریبان بر نیارد سر

12. وگرنه قطره ما همت دریادلی دارد

13. زبرگ عیش خالی نیست سرو از بی بری هرگز

14. بود بی حاصلی گر زندگانی حاصلی دارد

15. به چشم کم مبین تا می توانی هیچ خردی را

16. که از هر ذره آن خورشید تابان محملی دارد

17. کریمان را بلندآوازه سازد جود محتاجان

18. خوشا دریا که چون ابر بهاران سایلی دارد

19. نیندیشد زدیوان قیامت هر که مجنون شد

20. حسابش پاک باشد هر که فرد باطلی دارد

21. شراب کهنه دارد نوجوان دایم مرا صائب

22. نگردد پیر هرگز هر که پیر جاهلی دارد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* از تواضع افسر خورشید زرین گشته است
* کم نمی گردد فروغ گوهر از افتادگی
شعر کامل
صائب تبریزی
* مریز اشکِ من ای چشم خون گرفته که خواهم
* کنم نثار رهش آن دُر ِنسفتۀ خود را
شعر کامل
جامی
* یکی از عقل می‌لافد یکی طامات می‌بافد
* بیا کاین داوری‌ها را به پیش داور اندازیم
شعر کامل
حافظ