صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 3019

1. مکن کاری که از جورت دل اندوهگین لرزد

2. که از لرزیدن من آسمانها چون زمین لرزد

3. زچشم بد خطر افزون بود رنگین لباسان را

4. زصحرا بیش در فانوس شمع دوربین لرزد

5. فروغ لعل و یاقوتم که بر کوه است پشت من

6. نیم شمعی که بر پرتو زباد آستین لرزد

7. به آه سرد چون زحمت دهم آن نازپرور را؟

8. که از سرمای گل چون برگ بید آن نازنین لرزد

9. ندارد یاد چون من بیقراری صفحه دوران

10. که نامم همچو دست رعشه داران در نگین لرزد

11. به شمع صبحدم پروانه را چندان نلرزد دل

12. که وقت خط به رخسار تو زلف عنبرین لرزد

13. دل از جان بر گرفتن نیست کار هر تنک ظرفی

14. عجب نبود عرق بر چهره آن مه جبین لرزد

15. به قدر حاصل از دنیا بود غم قسمت هر کس

16. به خرمت صاحب خرمن فزون از خوشه چین لرزد

17. زحرف سرد ناصح عاشق صادق نیندیشد

18. کی از باد خزان بر خویش سرو راستین لرزد؟

19. زبان در کام کش صائب اگر آسودگی خواهی

20. که دایم شمع بر جان از زبان آتشین لرزد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* تن اگر بیمار شد بر سر میاریدم طبیب
* ای عزیزان کار تن سهل است فکر دل کنید
شعر کامل
جامی
* یاد تو زود چون رود از دل که همرهش
* در اولین قدم نفس آخرین ماست
شعر کامل
محتشم کاشانی
* ای عقل همانا که نداری خبر از عشق
* بگریز که او دشمن فرزانگی آمد
شعر کامل
وحشی بافقی