صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 3047

1. زدل زنگ ملال از باده احمر نمی خیزد

2. به آب بحر از عنبر سیاهی بر نمی خیزد

3. ندارد زلف او دیوانه ای هموارتر از من

4. که از زنجیر من آواز چون جوهر نمی خیزد

5. زبان آتشین را چرب نرمی می کند کوته

6. چراغی را که روغن کشت دودش بر نمی خیزد

7. محال است این که گردد بی غریبی پختگی حاصل

8. به جوش آب دریا خامی از عنبر نمی خیزد

9. در امیدواری آنچنان مسدود شد صائب

10. که از آیینه زنگ از سعی خاکستر نمی خیزد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* خبر دهید به صیاد ما که ما رفتیم
* به فکر صید دگر باشد و شکار دگر
شعر کامل
وحشی بافقی
* نبخشود بر حال پروانه شمع
* نگه کن که چون سوخت در پیش جمع
شعر کامل
سعدی
* ز اول هستی آوردم قفای نیستی خوردم
* کنون امید بخشایش همی‌دارم که مسکینم
شعر کامل
سعدی