غزل شمارهٔ 3073
1. گل از نشو و نماگر این چنین برجسته خواهد شد
2. رگ ابر بهاران رشته گلدسته خواهد شد
3. اگر این است کیفیت هوای نوبهاران را
4. در میخانه از گرد کسادی بسته خواهد شد
5. به جوش آرد چنین گر نوبهاران مغز عالم را
6. با زنجیر کز زور جنون بگسسته خواهد شد
7. چنین گر عام سازد فیض را ابر کف ساقی
8. زقید خشکسال زهد، زاهد رسته خواهد شد
9. زما بیطاقتان چون سیل خودداری نمی آید
10. به دریا می رسد هر کس به ما پیوسته خواهد شد
11. مشو نومید اگر یک چند اشکت بی اثر باشد
12. که هر سیلی به دریا عاقبت پیوسته خواهد شد
13. به گفت وگو دلی خوش می کند صائب، نمی داند
14. که گر خاموش گردد جنت در بسته خواهد شد
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده