صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 3081

1. زدل طرفی نبستی در جهان گل چه خواهی شد؟

2. نگردیدی گهر در بحر، در ساحل چه خواهی شد؟

3. تو کز خواب گران در عین ره سنگ نشان گشتی

4. اگر بارافکنی در دامن منزل چه خواهی شد؟

5. زطوف کعبه گل، سجده چشم از مردمان داری

6. دهندت راه اگر در آستانه دل چه خواهی شد؟

7. تو کز نقش قدم گم کرده ای خود را درین وادی

8. اگر افتد به دستت دامن محمل چه خواهی شد؟

9. به هشیاری زدی بر سنگ چندین شیشه دل را

10. خدا ناکرده گر می نوشی ای غافل چه خواهی شد؟

11. تو در بیرون در چون شمع سر تا پا زبان گشتی

12. اگر راه سخن یابی در آن محفل چه خواهی شد؟

13. به معراج شهادت پایه خود را رسانیدی

14. همان پر می فشانی، دیگر ای بسمل چه خواهی شد؟

15. خجالت نیست آب تلخ را از صحبت دریا

16. نیامیزی اگر با عالم باطل چه خواهی شد؟

17. جواب آن غزل صائب که می گوید حکیم ما

18. اگر عاشق نخواهی شد دگر ای دل چه خواهی شد؟


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* باور مکن که صورت او عقل من ببرد
* عقل من آن ببرد که صورت نگار اوست
شعر کامل
سعدی
* فریب مهربانی خوردم از گردون، ندانستم
* که در دل بشکند خاری که بیرون آرد از پایم
شعر کامل
صائب تبریزی
* عاشقانی که جان یک دگرند
* همه در عشق همدگر میرند
شعر کامل
مولوی